نامه ايي به خدا
خدا جونم سلام . بعد مدتها باهات تنها شدم و چون تو رو تنها همراز و همدل و مونس خودم ديدم خواستم حرفامو باهات بزنم . نميدونم از کجا شروع کنم و اينو ميدونم که تو نگفته همه چيزهايي رو که من ميخوام بهت بگم ميدوني . بذاراول خوب نگات کنم . نگاهم و سکوتم در آسماني که به دنبال توست به پرواز درمياد . خيلي جالبه که ما آدما وقتي به آسمون نگاه ميکنيم بيشتر تو راحس ميکنيم و لمس ميکنيم .انگار يک جايي توي آسمون نشستي و داري ما را نظاره ميکني . خدايا ميدونم وقتي به بن بست ميرسم باهات تنها ميشم و حرف ميزنم و ازت راهنمايي ميخوام و باهات درد دل ميکنم و دعا ميکنم تا کارم راه بيفته . تو که ديگه اخلاق آدمات را ميدوني . خدايا کاش وقتي د...
نویسنده :
( باباي نگين و محمد حسین )
12:44